زیبا شناسی مراثی خاقانی
ادبیات جهان تصویر و تخییل است و زیورها و آرایههای لفظ و معنی پیرایههای گوشنواز و الهامهای دلانگیزی هستند که هر شاعر و نویسندهای چیرهدست از نقش و فسون آن نمیتواند چشم بپوشد ( پیشگر،1381 د) و میکوشد تا با ابزارهای تصویر آفرینی هرلحظه جهان و پدیدههای آن را به شیوهای جدید نامگذاری کند گرچه حتی زیباشناسانی چون کانت بر این باورند |
![]() |
دسته بندی | زبان و ادبیات فارسی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 180 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 121 |
«افضل الدیّن بدیل بن علی بن عثمان حقایقی شروانی ملّقب به حسّان العجم و متخلّص به خاقانی و ستایشگر روشنای صبحگاهان، مویهگر ویرانههای عبرتانگیز، سراینده حبسیّه های دردناک و مرثیههای سوزناک از شاعران قرن ششم است.
خاقانی به «سخن سالار سترگ شروان» و «بزرگترین چامه سرای ایران» شهرت دارد. سبک خاقانی در شعر ویژه خود اوست. مخصوصاً شعر او به لحاظ دشوار بودن، وصف خورشید و صبح در تشبیب قصیده و مفصل بودن (تجدید مطلع) مفاخره و ستایش خود، همچنین تلمیح به رسوم و فرهنگ عامّه و سنن مسیحی، مسائل علمی (طبّی – نجومی) بدگویی از حاسدان و دشمنان تشخّص خاصّی دارد.
جهان او، زبان شعر اوست، همهچیز را به شعر آورده، هر چه اندیشیده و دیده و شنیده با شعر بیان کرده است. در تمام انواع شعر طبعآزمایی کرده و غالباً بسیار خوب از عهده برآمده است. «توانایی او در استخدام معانی و ابتکار مضامین از هر قصیده او پیداست.»
رثا بخش دیگری از اشعار خاقانی را به خود اختصاص داده است. مراثی خاقانی شأن خاصّی در ادبیات قرن ششم دارد. حدوداً بیستوسه قصیده در رثا سروده است. شاعر در فقدان نزدیکان خود و برخی شاهان و امیران و بزرگان؛ مراثی جانسوزی داردکه در نوع خود بی مانند و یا کمنظیرند. بهطور مثال یگانه پسر او در سّن بیستسالگی میمیرد و پسازآن همسر تاب مرگ جوان خود را نیاورده و جان میسپارد. مرگ آن دو روح حسّاس خاقانی را به خروش میآورد و در قصاید و ترکیببند و غزلهای سوزناکی به زبان عصر خود این اندوه را نشان میدهد. نمونهای از مراثی در قالب قصیده با مطلع زیر آغاز میشود:
دلنواز من بیمار شمایید همه بهر بیمار نوازی به من آیید همه
گویی در این قصاید شاعر «بر دردهای درونی خویش ذرّه بین گذاشته تا بهتر سوزش درد را حس کند و بگدازد.»
دیوان خاقانی از دیدگاههای گوناگون به لحاظ نقد ادبی و سبکشناسی نیز قابلبررسی است. بین کلمات شعر او، پیوندهای لفظی و معنوی متعددی موجود است. چندین رشتۀ طلایی، کلمات را به هم زنجیر کرده است، یکی از این رشتهها، صور خیال و زیبایی تصاویری است که خاص خود اوست و غریب این که در اغلب این قصاید باز شیوه معقّد و متراکم از تشبیهات و استعارات دیده میشود.
ازآنجاکه محققان تابهحال به زیباییشناسی مراثی خاقانی نپرداختهاند نگارنده کوشیده است این بخش از اشعار خاقانی را به لحاظ زیباییشناسی علم بیان (تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه) از منظر آن دسته از زیباییها که به حوزه خیال مربوط میشوند موردبررسی و پژوهش قرار دهد.
منظور از این تحقیق آن است تا مشخص شود که آیا زبان مراثی هم مانند سایر مضامین خاقانی و سایر توصیفات دیریاب او دشوار و پیچیده است و یا در مراثی با توجه به مقتضای حال مخاطب زبان آسان و سادهتری را برگزیده است.
- ۹۵/۰۶/۰۲